تالیف: جاوید قربان پناه(کارشناس ارشد مدیریت دولتی)
در عصر حاضر اهمیت جایگاه و نقش نیروی انسانی در حوزه های مختلف بویژه در سازمانها و مدیریت بر کسی پوشیده نیست. به باور مورگان سازمانها دارای مفاهیم و ابعاد زیادی هستند که فقط با یک نگرش و تئوری نمی توان توصیف و تبیین کرد.(رحمان سرشت،3-4 :1379)
منابع انسانی از ارزشمندترین منابع سازمانها محسوب می شوند که با تلاش همگانی و ایجاد هماهنگی میان آنها و بکارگماری صحیح از آنان و دیگر اجزای سازمان می توان اهداف سازمانی را تحقق بخشید. امروزه در فضای پیچیده و رقابتی کسب و کار و با توجه به محدودیت منابع ،سازمانها می کوشند در فرآیند تولید کالا و خدمات ، شاخص بهره وری خود را با استفاده بهینه از نهاده ها ارتقاء بخشند. از این رو بجاست تا سازمانها فرآیند جذب و بکارگماری ،نیروی انسانی را با اهمیت تلقی نمایند.عدم توجه به تفاوتهای فردی به عنوان یکی از شرایط احراز شغل ،سازمان را در انجام وظایف و دسترسی به اهداف با مشکلات عدیده ای چون جابجایی،غیبت،ترک خدمت،کم کاری و نهایتاٌ کاهش بهره وری و رضامندی مشتریان روبرو خواهد ساخت. بنابراین دست یابی به این مهم نیاز مند درک و شناخت کامل انسانها و فراهم کردن شرایط مناسب برای کار و تلاش است. یکی از مواردی که در این زمینه قابل بررسی است قرار دادن افراد در جایگاههای مناسب با توانایی و تجارب و قابلیت آنهاست.از این رو امروزه تاکید بر آن است که مدیران در کنار سایر نقشها و وظایف سازمانی به موضوع منابع انسانی و ویژگیهای شخصیتی متقاضیان مشاغل اهمیت بسیاری قائل شده و زمان بیشتری را به آن اختصاص دهند.به زبان دیگر بهره وری نیروی انسانی به طیف وسیعی از رفتارهای مرتبط با شغل وابسته است(هال،1982).با این وجود این تحقیق برآنست تا ارتباط و بستگی بین شخصیت و انتخاب افراد برای مشاغل مورد نیاز بپردازد و ارتباط آنرا با مفهوم دیگری به عنوان رضامندی مشتریان از ارائه خدمات در سازمانها بررسی نماید.